راهنمای طراحی نما در شورای شهر ناتینگهام
به گزارش فتوح نیوز: در طول تاریخ تاکنون ، هر تمدن و هر شهری با هدف انسجام بخشی به چگونگی شکل گیری شهرسازی و معماری ، خود را ملزم به رعایت ضوابط ، الزامات و کدهای هدایتگر و هماهنگ کننده دانسته است .
بخصوص آن وجه از شهرسازی و معماری که در قالب مشاهده آحاد جامعه و بصورت روزمره قرار می گیرد و کاربرد دارد . و آن چیزی نیست جز نمای ساختمان ها .
شهر اصفهان از دهه های بسیار دور و از اولین طرح های جامع و تفصیلی دارای این ویژگی بوده است تا جایی که در این زمینه و در سطح ملی بعنوان اولین و شهر سرآمد و پیشرو شناخته می شود .
نگاهی به موارد مشابه در سطح بین المللی ، ما را به این پایه و اساس استوار می کند که ، نه تنها در سطح کشور و شهر اصفهان ، رعایت و پرداختن به این الزامات میبایست یک نوع فرهنگ و موضوعی نهادینه باشد ، بلکه موضوعی است که با بهره گیری از پشتوانه تاریخی و فرهنگی ، در سطح جهانی لازم الاجراست .
در “مقاله – ترجمه” زیر ، که برداشتی است از ضوابط و الزامات طراحی تدوین شده توسط شورای شهر ناتینگهام، به بیان چارچوب های طراحی معماری نما برای طراحان و سازندگان پرداخته شده است .
به امید آنکه مورد استفاده معماران و شهرسازان ، دانشجویان و دست اندرکاران طراحی و اجرای نماهای ساختمان در شهر اصفهان و دیگر شهرهای کشور قرار گیرد .
کد طراحی معماری شورای شهر ناتینگهام*
چشم انداز :
شورای شهر ناتینگهام از متقاضیان ساخت و ساز شهری انتظار دارد که در ارائه طرح های خود از اصول ، ضوابط و مقررات یکپارچه شهرسازی و معماری پیروی کنند . این بدان معناست که ساختمانها با تبعیت از مجموعهای از قوانین مدون و همه جانبه شکل می گیرند ، چیزی که معماران اغلب آن را “DNA یک ساختمان” می نامند که منجر به یک پیشنهاد شفاف و متعادل میشود و در آن هر بخش دارای یک عملکرد عقلانی است ، به گونه ای که همه اجزاء به یکدیگر مرتبط هستند تا یک کل منسجم را تشکیل دهند .
– به عبارت ساده تر ، مدلی که به توضیح این موضوع کمک می کند ، مقایسه مجموعه یک ساختمان با بدن انسان است ، جایی که هر اندام و عملکرد دلیلی برای وجود دارد ، مجموع چندین اندام سیستم ها را تشکیل می دهند (به عنوان مثال سیستم گوارش) ، بافت و سایر سیستم ها و سپس همه دستگاه ها به هم متصل می شوند (مثلاً سیستم گردش خون ، سلول ها و ذرات را از اندامی به اندام دیگر انتقال می دهد) . هر عضوی هویت خاص خود را دارد ، سیستمی که به آنها میپیوندد با اندامها متفاوت است ، اما به اجزای آن کمک میکند تا از نظر منطقی و عملکردی کنار هم قرار گیرند و یک بدن کامل ، کاربردی و سالم را تشکیل دهند .
– بطور مثال : عموماٌ ، طراحی و اجرای ویترین تمام واحدهای تجاری در شهر ناتینگهام می بایست از کیفیت بالا، بادوام و نگهداری آسان برخوردار باشند . و بویژه ، ویترین مغازهها در بافت و ساختمانهای تاریخی باید تا حد امکان به طرح اصلی خود بازگردانده شوند و همچنین ویترین مغازه های معاصر نیز در صورتی قابل پذیرش خواهد بود که ، با دقت طراحی شوند و به تناسب و ویژگی زمینه تاریخی احترام بگذارند .
دوازده قانون اصلی ترکیب بندی :
1.زمینه را درک کنید :
زمینه یک محصول ، شرایط یا محیطی است که در آن یک شی بکار برده می شود و به معنای آن می افزاید .
بافت شهر ناتینگهام ، واقع در بستر زمینه ای منطقه میدلندز (Midlands) بریتانیا و تاریخ ، فرهنگ و هویت آن بشمار می رود .
بافت یک ساختمان ، خیابان و منطقه ای است که در آن قرار دارد ، شکل و مصالح ، اندازه و نسبت سایر ساختمان های مجاور است .
معماری ، بدون درک کامل از زمینه طراحی ، از کیفیت قابل قبول برخوردار نخواهد بود .
2 . یک نقطه کانونی ایجاد کنید :
هر طراحی باید یک پیام اصلی داشته باشد ، چیزی که برجسته باشد . بیننده باید بداند ابتدا به کجا نگاه کند ( بطور مثال در یک ساختمان معمولاً درب ورودی است) .
- 3. سلسله مراتب بصری ایجاد کنید :
چشم بینندگان باید بتوانند از ترتیبات سلسله مراتبی بصری که اهمیت نسبی هر قسمت از مکان یا ساختمان را نشان می هد ، پیروی کنند . به عنوان مثال، استفاده از مواد مختلف .
- 4. از خطوط یا شبکه های هدایت گر استفاده کنید :
طراحی و چیدمان شبکه ای به قرار دادن عناصر به شیوه ای هماهنگ و جذاب از نظر بصری کمک می کند وکار ترکیب طرح را بسیار ساده تر می کند .
- عناصر را مقیاس کنید :
راه دیگر برای بیان اهمیت نسبی عناصر، تنظیم مقیاس آنها است . مهمترین عناصر معمولاً بزرگتر یا برجسته تر نشان داده می شوند .
- عناصر را متعادل کنید :
هر عنصر دارای وزن بصری ویژه ای است که بر اساس اندازه ، رنگ و شکل آن تعیین می شود ، این ویژگی ها برای دستیابی به هماهنگی بصری باید متعادل باشند . بیش یا کم از حد بودن هر چیزی ، باعث به هم ریختگی کلی می شود .
- برخی از عناصر را تکرار کنید :
ما عناصری را که با یک ریتم به عنوان یک الگو مرتب شده اند بهتر تشخیص می دهیم و آسانتر شناسایی می کنیم . یک تغییر کوچک در الگوی طراحی باعث افزایش جذابیت بصری و کمک به مدیریت و هماهنگی بین مقیاس های طرح می شود .
- قانون یک سوم را اعمال کنید :
وقتی تقارن راه حل مناسبی نیست ، فضا را به یک سوم تقسیم کنید و اشیاء کانونی را در محل تلاقی خطوط قرار دهید .
- کنتراست مناسب و متعادل ایجاد کنید :
ما تمایل داریم که موضوعات مشابه را با هم گروه بندی کنیم و بین مواردی که مشابه نیستند تفاوت قائل شویم ، در این حالت کنتراست به برجسته کردن برخی از عناصر کمک می کند .
- از فضای منفی استفاده کنید :
شکل و اندازه فضاهای منفی (لکه های سفید در صفحات و دیوارها در ساختمان ها) به اندازه عناصر مثبت (پنجره ها یا جزئیات) مهم هستند .
- یک کل منسجم ایجاد کنید :
در یک ساختمان خوش ترکیب ، عناصر به هم گره می خورند و یک کل را تشکیل می دهند . همه بخش ها در رسیدن به حس وحدت و انسجام نقش دارند.
- متناسب کردن طراحی با عملکرد :
وقتی عملکرد درونی ساختمان برای بیننده قابل درک باشد ، ساختمان دلپذیرتر میشود و فضای اطراف آن احساس امنیت بیشتری میکند .
- یکپارچگی معماری (architectural integrity) چیست ؟
در تصویر بالا، شکل قیاسی بین بدن انسان و یک هتل نشان داده شده است .
شکل ، اندازه و هویت هر قسمت از ساختمان به عملکرد خاص خود پاسخ می دهد .
همه قسمت ها توسط مناطق مشترک به هم متصل می شوند .
عملکردهای مختلف به اتاق هایی نیاز دارند که ابعاد و اشکال مختلفی داشته باشند و در رابطه با سطح حریم خصوصی مورد نیاز خود به بخش اصلی ساختمان مرتبط شوند .
در تصویر زیر، سیستم های مختلفی که در خدمت ساختمان هستند با سیستم های بدن انسان مقایسه شده است .
مغز را می توان با اتاق فناوری اطلاعات و قلب را با اتاق سوخت رسان مقایسه کرد ، که در آن انرژی ذخیره و منتشر می شود .
این سازه می تواند اسکلت ساختمان باشد ، شکل و ترکیب آن بگونه ای است که عملکرد اندام ها را کنترل و از آنها در برابر آسیبها محافظت می کند .
پوست ، بدن را می پوشاند و سیستم ها را از محیط جدا می کند ، همانطور که دیوارها ، سقف ها و کف ها (قطعات سازنده) اتاق ها را از محیط یک ساختمان و فضای اطراف آن جدا می کند .
ساختمانی که مانند بدن انسان به طور منسجم (coherently) کار می کند از یکپارچگی معماری (architectural integrity) برخوردار است .
هنگامی که تزیینات پس از تعریف DNA ساختمان (مجموعهای از قوانین مدون و همه جانبه) به آن اضافه میشوند ، بهعنوان افزودنیهای لحظه آخری ظاهر شده و به یکپارچگی ساختمان تعلق ندارند ، درست همانطور که ما از لوازم آرایشی و جانبی برای تزئین بدن خود استفاده میکنیم . هنگامی که اقلام تزئینی به DNA یک ساختمان اضافه می شوند ، مصنوعی و غیرقابل هضم به نظر می رسند .
- یکپارچگی معماری (architectural integrity) در 8 مرحله :
در این بخش یک روش ممکن و آسان را بصورت گام به گام ، برای دستیابی به یکپارچگی معماری بررسی خواهیم کرد . اگرچه این فرآیند تنها روش موجود نخواهد بود ، اما میتواند به معماران و طراحان کمک کند تا به طراحی ساختمان به عنوان نمونه ای از تمرینهای فنآورانه توجه نمایند .
معماری هم به فنآوری و هم به هنرتوجه دارد و به هر دو می پردازد .
یک معمار با اعتماد به نفس ، قطعه ای از فنآوری پیشرفته را برای دستیابی به سه هدف کلیدی ایجاد می کند : عملکرد، دوام و لذت (زیبایی).
- حجم و هندسه به بافت پاسخ می دهد :
ساده ترین راه برای پاسخ دادن به زمینه این است که با حجم کلی سایت شروع و ابتدا آن را طراحی کنید ، همانطور که یک مجسمه ساز با یک قطعه سنگ مرمر انجام می دهد ، تکه هایی را بردارید تا مطمئن شوید که قطعه جدید به خوبی در محیط قرار می گیرد . البته ، این در مناطق حفاظت شده و زمانی که بناهای تاریخی (تعیین شده یا نشده) در مجاورت طرح پیشنهادی هستند ، جنبه حیاتی تر خواهد گرفت ، بهر حال این روش به احتمال زیاد منجر به طرح هایی می شود که از منظر برنامه ریزی قابل قبول باشد .
شکل زیر مجموعه ای از ساختمان ها را نشان می دهد که در پاسخ به موقعیت آن طراحی شده اند (در وسط سایت ، سایه تیره تر است) . حجم در قسمت عقب و بالا کاهش می یابد و به تدریج در نزدیکی خانه های تراس دار موجود کوتاه می شود تا از دید کلی و تحت الشعاع گرفتن در اطراف جلوگیری شود .
در این مثال ، استراتژی کلی طراحی سایت تضمین میکند که پیشنهادهای الحاقی جدید بتوانند به عنوان یک پل بین دو کاربری و مقیاس مختلف عمل کنند ،
بنابراین ساختمانهای موجود متضاد را با هم ترکیب کرده و به هم پیوند می زند .
ایجاد فاصله مناسب بین ساختمانهای با کاربری های گوناگون از انتقال هرگونه مشکل صوتی به بافت مسکونی جلوگیری می کند و این امکان را فراهم می سازد که ساختمانهای مسکونی در مقیاس خود بدرستی کارکرد داشته باشند . کلیت طرح نمای مجموع بناها با خط کلی ساختمان های مسکونی تطبیق داده شد و با استفاده از ترکیبات مدولار ( module) که ریتم نماهای مجاور را تکرار می کند ، جمع بندی شده است . در سمت راست تصویر (بالا) ، کلیت طرح از خطوط ساختمان واحدهای خردهفروشی پیروی و سقفهای شیبدار آنها را تکرار می کند .
طراحی شبکه ای
- ریاضیات همیشه باید حکفرما باشد :
پیروی از قوانین ریاضی برای دستیابی به یک طراحی متعادل و منسجم بسیار مهم است ، به خصوص زمانی که ساختمان توسط حجم ها یا قطعات مختلف تشکیل شده باشد .
ایجاد یک شبکه هندسی در سایت پلان و حجم دهی آن با ارتفاعات مورد نظر ، برای تفهیم بهتر طرح کلی ، یک روش ترکیب بندی مناسب و رایج است . این شبکه نباید با شبکه ساختاری که موقعیت ستونها را مشخص میکند ، اشتباه گرفته شود ، بلکه بیشتر شبیه شبکهای است که هنرمندان برای کپی دقیق شکلها روی بوم میکشند .
پیروی از قوانین ریاضی ، دستیابی به طرح ساختمان هایی با تناسبات مطلوب را آسان تر و به منسجم ساختن کل طرح ، با استفاده از “مدول اصلی” و کسرهایی از آن برای ترکیب کل ساختمان کمک می کند . به عنوان مثال : مدول اصلی : 6 متر و کسرهای آن : 6/2 = 3 متر ، 6/4 = 1.5 متر و … .
در شکل زیر نمونه ای از نحوه استفاده از روش شبکه ای ترکیبی برای طراحی نما آورده شده است . توجه داشته باشید که چگونه ساختمان معاصر به ساختمان تاریخی مجاور احترام می گذارد . حتی زمانی که مواد و مصالح بکاررفته ممکن است متفاوت باشند ، تا زمانی که کیفیت بالایی دارند ، پس از اینکه ترکیب بندی مشخص شد ، ساختمان می تواند هویت زمانی و مکانی خود را بوضوح منعکس کند .
نمونه ای از طراحی معاصر زمینه گرا
روش انجام کار :
الف – تقارن نسبی در چیدمان پنجره ها مشاهده می شود .
ب – فاصله بین پنجره ها در دو ساختمان یکسان نیست ، اما با شبکه ریاضی ساختمان تاریخی نزدیک و هماهنگ است .
پ – ترکیب بندی ارتفاعات غالب ، با وجود متفاوت بودن ، از ارتفاع کف تا سقف ساختمان تاریخی پیروی کرده و در ساختمان جدید حفظ شده است .
ت – تقسیمات پنجره ها به یک اندازه بوده و پارتیشن 3/1 در قسمت بالای پنجره های معاصر تکرار شده است .
ث – یک فاصله مناسب (ژوئن) با عقب رفتن سطح نما (D – E ) – ضمن رعایت سیستم مدولار شبکه ریاضی – ایجاد می شود تا حس جدایی بصری که اجازه می دهد ساختمان تاریخی (و تقارن آن) به طور کامل مورد توجه قرار گیرد ایجاد شود . این یک “تلفیق” و ترکیب منطقی و درست است .
استفاده از یک شبکه ترکیبی ریاضی
-3 فرم و عملکرد باید همسو باشند :
مهم است که یک بعد اصلی را انتخاب کنید که منجر به یک چیدمان فضای کاربردی شود . به عنوان مثال ، برای استفاده های مسکونی، مدول 7 متر ممکن است برای تولید اتاق هایی با اندازه خوب مفید باشد.
اگر ساختمان عملکردهای مختلفی داشته باشد ، مناسب است که برای هر منطقه ابعاد اصلی متفاوتی داشته باشیم ، که در این صورت ، مرتبط کردن آن دو بعد اصلی به صورت ریاضی ، انسجام کل را تضمین میکند ، به عنوان مثال : بعد اصلی مسکونی 6 متر و بعد اصلی تجاری 9 متر (1.5 x6 متر)
این پلان نشان میدهد که چگونه میتوان مقیاسها را در چارچوب قوانین ریاضی یکسان مدیریت کرد ، بلوک مسکونی از یک مدول 6 متری و بلوک خرده فروشی مجاور از یک مدول 9 متری پیروی میکند.
این خانه در کیتانیوگورا ، ژاپن – اثر معماران تاکرو شوجی – نشان میدهد که چگونه ساختمانها توسط کاربرانشان با فعالیت های مورد نیاز تطبیق مییابند (به سایبان مقاومسازی شده توجه کنید) وقتی که فرم نهایی ساختمان ، آنچه را که برای عملکرد خوب آن لازم است ، فراهم نمیکند.
- سلسله مراتب وضوح به ارمغان می آورد :
بسیار مهم است که از ابتدا بدانیم کدام بخش ساختمان نقش قسمت اصلی و کدام بخش نقش قسمت مکمل یا فرعی را ایفا خواهد کرد . بخش اصلی باید واضح و قوی ، مشخص و غالب باشد ، این “سر” طراحی است . وقتی فردی را می بینیم ، ابتدا به چهره او نگاه می کنیم ، نمای اصلی ساختمان همان قسمتی خواهد بود که آن را قابل تشخیص می کند . از نمای اصلی ، ما باید بتوانیم اطلاعات مربوط به ساختمان را همانند زمانی که چهره انسانی را می بینیم برداشت کنیم : درباره چیست؟چه سنی است؟ هویت آن چیست؟ آیا درونگرا/خصوصی است یا برونگرا/عمومی؟…
یک بلوک آپارتمان مسکونی در دریاچه ماجیوره، ایتالیا ( اثر Archea Associati ) ، با کاهش و حذف جزئیات ، رنگ و بافت ، زون دسترسی و ورودی مجموعه برجسته شده است .
- تناسبات مهم است :
اغلب دشوار است که به “چه چیزی یک ساختمان را زیبا نشان می دهد” ، اشاره کنیم ، اما به طور شهودی ، می دانیم که ساختمان ها چه زمانی” احساسی درست ” را جلوه می کنند ، این همان چیزی است که به تناسبات مشهور است . وقتی طراحان از یک سیستم اندازه گیری واضح استفاده می کنند که روابط ریاضی بین اجزا برقرار می شود ، نسبت های خوب راحت تر به دست می آیند . این رویکرد سنتی به تناسبات ، برای طراحی میتواند به منطقی کردن نماها کمک کند و ساختمانها را خواناتر و تفسیر آنها را آسانتر کند .
معماری معاصر بر خلاف رویکرد معماری امپراتوری های تاریخی، با استفاده از سیستم های متریک اعشاری طراحی شده است . این باید هنگام طراحی نماهای جدید در کنار ساختمان های تاریخی در نظر گرفته شود تا اطمینان حاصل گردد که پیشنهادها ، متناسب با محیط آنها هستند و با ساختمان های مجاور همسو هستند. به همین دلیل، درک نسبت های ساختمان های مجاور و در نظر گرفتن کامل نسبت های نمای خیابان قبل از پرداختن و رسیدن به یک پیشنهاد ، تمرین خوبی است.
سادهترین راه برای کار با تناسبات، به خاطر سپردن نحوهی عملکرد نظمهای کلاسیک و بهکارگیری آن اصول در طراحی معاصر است. (توجه داشته باشید که یک ستون توسکانی ۵ مدول ارتفاع دارد و یک ستون کورینتی ۹ مدول). تعیین مضربی از ۱ متر به عنوان بُعد مدول (Mo)، مثلاً ۵ متر، و کار با کسرهایی از آن مدول، راهی ساده برای طراحی بر اساس تناسب است . نمونه زیر این موضوع را نشان میدهد.
این خانه معاصر در ونکوور – توسط Leckie Studio Architecture + Design – با تناسبات کامل طراحی شده است.
- مقیاس کلید است :
حس مقیاس را میتوان با تقسیم احجام به بخشها و مرتبط ساختن آن بخشها و کل با بافت و زمینه آن مدیریت کرد.
بطور مثال ساختمانی را در نظر بگیرید که از یک سو نمای یک خیابان اصلی(بافت خدماتی) و از سوی دیگر، نمای یک معبر فرعی (بافت مسکونی) را داشته باشد ، در این صورت منطقی است که از شبکه های ترکیب بندی بزرگتر برای طراحی نمای معبر اصلی و از شبکه های کوچکتر برای طراحی نمای گذر فرعی استفاده شود، همانطور که در گرافیک زیر نشان داده شده است.
به منظور حل موفقیت آمیز ارتفاعات در زمینه ، درک مقیاس محیط اطراف مهم است . افزودن بناهای معاصر به محیط تاریخی با موفقیت زیاد ممکن است – و مطلوب – است ، اما آسان نیست ، سطح بالایی از مهارت ها مورد نیاز است . یک راه مطمئن برای دستیابی به طراحی ارتفاعی در زمینه ، اتخاذ شبکه طراحی و نسبت ساختمان های مجاور است (همانطور که در بند 2 بالا بیان شده است) .
- رنگ و بافت در زمینه :
استفاده از بافت و جزئیات میبایست پشتوانه منطقی و درستی داشته باشد . حجم های بزرگ و بلند ازفواصل دور دیده می شوند و نه چندان از منظر عابران پیاده . این بدان معنی است که جزئیات ظریف ، مانند روکشهای طرح دار سوراخدار یا دیوارهای آجری بافتدار (مشبک) ، از دور قابل مشاهده نخواهند بود . در این حالت ، بهتر است جزئیات را در طبقه همکف اضافه کنید (و بخش هایی که در فاصله نزدیک بیشتر دیده می شوند) ، برای مثال با طراحی نماها به عنوان یک الگو ، بافتی برای قسمت های بزرگتر و بالاتر ساختمان ایجاد کنید .
استفاده از رنگ برای تعریف DNA یک ساختمان موضوعی حیاتی است . پس از یافتن پالت رنگی که برای دستیابی به طراحی در زمینه در جای خود لازم است ، انتخاب رنگ باید به طور ایدهآل به 3 یا 4 رنگ کاهش یابد ، با استفاده از نسبت رنگهایی که 60 درصد غالب ، 30 درصد ثانویه و 10 درصد هایلایت هستند.
Cheapside ، به سمت خیابان ویکتوریا ، ناتینگهام .
در سمت راست تصویر، 6 مربع، 6 رنگ غالب را نشان می دهد که از پالت خیابان انتخاب شده است.
- جزئیات تزئینی نیستند :
یک اشتباه رایج ، اضافه کردن جزئیات ، رنگ و بافت در آخرین مرحله از مراحل طراحی است که اغلب در پاسخ به نظرات برنامهریزی و کارکردی استفاده می شود . این نوع اقدامات میتواند ضرر بیشتری نسبت به فایده آن داشته باشد ، زیرا بهتر است جزئیات در همان مراحل ابتدایی و به عنوان بخشی از طراحی مفهومی و کلی(کانسپت) در نظر گرفته شوند . جزئیات باید با ساختار بنا یکپارچه و با استفاده از ابعاد شبکه طراحی (بند ۲ بالا) متناسب باشند .
مسعود ثرایی وردنجانی رئیس کارگروه تخصصی سیما و منظر شهری معاونت شهرسازی و معماری شهرداری اصفهان